روش هاي تدريس و ارزشيابي معلمان ديني (4)






1- شيرشاهي (1378) پژوهشي با عنوان «بررسي نظرهاي شاگردان متوسطه درباره ي ارزش ها و باورهاي مذهبي» انجام داده است. ابزار سنجش اعتقاد مذهبي، پرسش نامه و جامعه ي آماري اين پژوهش را همه ي دانش آموزان دبيرستاني دختر و پسر پايه ي اول، دوم، سوم استان مرکزي در بر مي گيرند که در سال تحصيلي 78-1377 مشغول به تحصيل بوده اند. نمونه ي مورد مطالعه شامل 600 نفر از دانش آموزان مي باشند که در رشته هاي گوناگون ادبيات و علوم انساني، علوم تجربي و رياضي فيزيک و رشته ي عمومي اشتغال به تحصيل داشته اند. دامنه ي سني افراد 14-18 سال بوده و ابزار جمع آوري داده ها پرسش نامه بوده است. نتايج حاصل از پژوهش حاکي از آن است که:
الف) تفاوت معناداري بين نگرش مذهبي دختران و پسران وجود دارد و نگرش مذهبي دختران، قوي تر از پسران است؛
ب) مذهبي دانش آموزان دختر پايه هاي اول تا سوم دبيرستان، تفاوت معناداري وجود دارد و نگرش مذهبي به ترتيب در پايه ي اول، قوي تر از پايه هاي ديگر و دانش آموزان پايه ي دوم نسبت به پايه ي سوم، از نگرش مذهبي قوي تر برخوردارند؛
ج) در مورد نگرش مذهبي دانش آموزان پسر پايه هاي اول تا سوم، نتايج زير حاصل شد:
بين نگرش مذهبي دانش آموزان پسر پايه ي اول و دوم، تفاوت معناداري وجود ندارد ولي تفاوت بين نگرش مذهبي دانش آموزان در پايه ي اول و دوم با پايه ي سوم معنا دار است و نگرش مذهبي دانش آموزان پايه هاي اول و دوم بيش از پايه ي سوم است.
د) نگرش مذهبي دانش آموزان رشته هاي گوناگون، تفاوت معناداري را نشان مي دهد که در اين مورد به ترتيب دانش آموزان رشته ي عمومي، علوم انساني و علوم تجربي و علوم رياضي قرار دارند. در اين ميان، تفاوت نگرش مذهبي رشته هاي عمومي با ديگر رشته ها و تفاوت نگرش مذهبي دانش آموزان رشته ي علوم انساني و رياضي، معنادار مي باشد. همچنين:
1- نگرش مذهبي در دانش آموزان دختر، بالاتر از دانش آموزان پسر است؛
2- تفاوت هاي نگرش مذهبي بين پايه هاي سه گانه ي متوسطه از سال اول تا سوم، به طور معناداري (p<0/05) سير نزولي داشته و کاهش مي يابد؛
3- اولاً دانش آموزان رشته ي عمومي (سال اول متوسطه) نسبت به ساير رشته ها که سال اول و دوم هستند از اعتقادات و گرايش هاي مذهبي بالاتري برخوردارند و ثانياً دانش آموزان رشته ي علوم انساني نسبت به دانش آموزان رشته ي رياضي فيزيک، گرايش بيشتري را نسبت به مسائل مذهبي نشان داده اند. (1)
8- رستمي گوهري، پژوهشي را با عنوان «بررسي رفتار ديني و عوامل مرتبط با آن در دانش آموزان دبيرستان هاي دخترانه ي شهر کرمان» انجام داده است. هدف از انجام آن آگاهي از وضعيت موجود رفتار ديني و عوامل مرتبط با آن در بين دانش آموزان دبيرستان هاي دخترانه ي کرمان بوده است. از اين رو، تلاش شده تا رفتار ديني دانش آموزان تعيين و نيز برخي از عوامل مرتبط با آن شناسايي شود. نتايج عمده ي پژوهش بدين شرح است:
الف) بر اساس داده هاي حاصل از پرسش نامه، در مجموع از 625 نفر حجم نمونه، رفتار ديني بيشتر آن ها متوسط (8/41%) بوده است.
ب) با در نظر گرفتن پايه ي تحصيلي، در ميان دانش آموزان سال اول با حجم نمونه 199 نفر، رفتار ديني بيشتر آن ها خوب (7/35%)، در ميان دانش آموزان سال دوم با حجم نمونه 212 نفر، رفتار ديني بيشتر آن ها متوسط (9/42%) و در ميان دانش آموزان سال سوم با حجم نمونه 213 نفر رفتار ديني بيشتر آن ها متوسط (9/46%) بوده است. همچنين ميانگين رفتار ديني دانش آموزان سال اول و دوم 5/3 از 5 و ميانگين رفتار ديني دانش آموزان سال سوم 3/3 از 5 به دست آمده است.
ج) با در نظر گرفتن نوع مدرسه، بالاترين ميانگين نمره ي رفتار ديني مربوط به دانش آموزان دبيرستان شاهد و پس از آن به ترتيب دبيرستان هاي نمونه دولتي، دولتي و غيرانتفاعي بوده است و با توجه به نتايج به دست آمده از آزمون تحليل واريانس براي رفتار ديني پاسخ گويان به تناسب پايه ي تحصيلي و نوع مدرسه متفاوت است. همچنين بر اساس نتايج آزمون توکي، ميانگين نمره ي رفتار ديني دانش آموزان پايه ي اول، دوم، سوم تفاوت معنادار داشته است.
د) بر اساس نتايج رگرسيون پيش رونده عوامل مرتبط با رفتار ديني به ترتيب بيشترين تأثير عبارتند از:
1- ميزان در آمد خانواده؛
2- نوع مدرسه؛
3- پايه ي تحصيلي؛
4- ميزان تصميم گيري در خانواده؛
5- ميزان تحصيلات پدر؛
هـ) در ارتباط با پايه ي تحصيلي، عوامل مرتبط با رفتار ديني دانش آموزان پايه ي اول به ترتيب بيشترين تاثير عبارتند از:
1- ميزان در آمد خانواده؛
2- نوع مدرسه؛
3- در قيد حيات بودن مادر.
عوامل مرتبط با رفتار ديني دانش آموزان پايه ي دوم به ترتيب بيشترين تأثير عبارتند از:
1- نوع مدرسه؛
2- ميزان در آمد خانواده؛
3- ميزان تصميم گيري در خانواده، و براي پايه ي سوم، عامل مرتبط، متغير دوره ي تحصيلي بوده است.
و) در ارتباط با نوع مدرسه، عوامل مرتبط با رفتار ديني دانش آموزان دختر دبيرستان هاي دولتي به ترتيب بيشترين تأثير عبارتند از:
1- ميزان در آمد خانواده؛
2- ميزان تحصيلات پدر؛
3- شغل پدر؛
ژ) عوامل مرتبط با رفتار ديني دختران دبيرستان نمونه دولتي به ترتيب بيشترين تأثير عبارتند از:
1- ميزان تحصيلات مادر؛
2- پايه ي تحصيلي؛
3- ميزان تصميم گيري در خانواده، و عامل مرتبط با رفتار ديني دختران دبيرستاني شاهد، شغل مادر و عامل مرتبط با رفتار ديني دانش آموزان دبيرستان دخترانه ي غيرانتفاعي، پايه ي تحصيلي بوده است.
9- ثمره رضايي (1377) در پژوهش خود با عنوان «بررسي عملکرد معلمان مقطع ابتدايي (شهري و روستايي) شهرستان بم در به کارگيري روش هاي تدريس و وسايل کمک آموزشي» به اين نتايج به دست يافته است که آموزگاران دوره ي ابتدايي، تنها در تدريس درس هاي علوم تجربي و رياضي، کمابيش از روش هاي تدريس فعال و شماري وسايل کمک آموزشي بهره گرفته اند. در مجموع، عمده فعاليت آن ها مبتني بر بهره گيري از روش هاي سنتي و مستقيم و معلم محور در تدريس بوده است. اين امر بدون بهره گيري موثر از وسايل کمک آموزشي به ويژه در تدريس اجتماعي، ديني و ادبيات بوده است.
10- ضياء الديني (1379) در پژوهشي با عنوان «بررسي روش هاي تدريس معلمان دوره هاي ابتدايي و راهنمايي شهر کرمان» به اين نتيجه رسيده که 2/20 درصد از آموزگاران ابتدايي، نياز به آموزش دارند و اين حاکي از عدم تناسب رشته ي تحصيلي آنان با دروس مورد تدريس است. همچنين فعاليت هاي بيرون از کلاس آنان بسيار کم بوده و بسياري از آموزگاران طرح درس ندارند و در اين زمينه بين مدارس ابتدايي و راهنمايي، تفاوت معناداري وجود ندارد.
11- نوراللهي فرد (1377) در پژوهش خود با عنوان «ميزان آشنايي و به کارگيري شيوه هاي ارزشيابي از آموخته هاي دانش آموزان توسط دبيران دبيرستان هاي خرم آباد» به اين نتايج دست يافته است که ميزان آشنايي و به کارگيري شيوه هاي ارزشيابي هنجاري به تکويني و پاياني در نزد دبيران، در حد مطلوب است. ميزان آشنايي و به کارگيري شيوه هاي ارزشيابي هنجاري و ملاک مطلقي در نزد دبيران، در حد متوسط و کمتر است. ميزان آشنايي و به کارگيري شيوه هاي ارزشيابي در نزد همکاران زن بيشتر از مردان است. ميزان آشنايي و به کارگيري شيوه هاي ارزشيابي در نزد همکاران داراي مدرک ليسانس، بيش از ديگر افراد است. سرانجام آنکه، بين آشنايي و به کارگيري هر يک از شيوه هاي ارزشيابي همبستگي معنادار وجود دارد.
12- شريفي (1352) در پژوهشي با عنوان «مطالعه درباره ي شيوه هاي ارزشيابي در نظام آموزش عمومي» سه نوع امتحان داخلي، هماهنگ و نهايي را از ديدگاه هاي زير، مورد بررسي قرار داده است:
- ارتباط محتوا و شيوه ي انجام امتحان با برنامه ها و اهداف آموزشي.
- تحليل محتواي پرسش هاي انواع امتحانات سه گانه ي مذکور از نظر اصول روان سنجي.
- رابطه ي بين عملکرد دانش آموزان در امتحانات داخلي و امتحانات هماهنگ يا نهايي.
نتايج پژوهش ياد شده نشان مي دهد که در همه ي انواع امتحانات، از نظر ارتباط محتوا و شيوه ي اجرايي آن ها با برنامه ها و هدف هاي آموزشي، برخي نارسايي ها مشاهده شد. با وجود اين، امتحانات هماهنگ و نهايي، از اين نظر نسبت به امتحانات داخلي برتري دارند. تحليل محتوايي پرسش هاي انواع امتحانات سه گانه، نشانگر آن است که پرسش ها عمدتاً به سطح دانش معطوف بوده و سطح هاي عالي تر يادگيري مانند تجزيه و تحليل و ترکيب و ارزشيابي، چندان مورد توجه طراحان نبوده است. از اين نظر نيز امتحانات هماهنگ و نهايي نسبت به امتحانات داخلي از برتري نسبي برخوردارند. بين عملکرد دانش آموزان در امتحانات داخلي و هماهنگ يا نهايي، همبستگي قابل ملاحظه اي وجود دارد. بنابراين، از روي نتايج امتحانات داخلي مي توان عملکرد دانش آموزان را در امتحانات هماهنگ و يا نهايي با سطح اطمينان بالايي پيش بيني کرد. نتيجه ي اين بررسي، لزوم اجراي امتحانات هماهنگ را ترديد آميز مي سازد.

زيرنويسها

1- ر. ک: عصمت عظيمي يزدي، بررسي وضعيت و عوامل مرتبط با نگرش مذهبي دانش آموزان دبيرستان هاي دخترانه ي شهر کرمان، پايان نامه ي کارشناسي ارشد.

منبع:نشريه اسلام و پژوهشهاي تربيتي شماره 1